دوربین سونی

چند تا عسک خوشگل با دوربین دایی سعید  انداختم سر فرصت میام میذارم 

براتون.

راستی این تعطیلات خیلی اتفاقا تو خونه ما افتاد من خاله سعدیه که دوست دانشگاهی مامانمه از شمال اومدن خونمون با پسرش که اسمش محمد حسین هست.و خیلی شیطونه


دایی سعید  و حمید رفتن کیش و برا من سوغاتی نیاوردن و بعد به مامانم گفتن که این بچه که حالیش نمیشه ما سوغات برا چی بیاریم .یه دوربین اوردیم باهاش عکس بنداز همین . دایی سعید و حمید تازه دانشگاه رفتن و خیلی ولخرج هستن و به غیر از خودشون فکر هیچکس هم نیستن فقط برا خودشون یه عالمه لباس خریده بودن.


دایی سروش که پسر دایی مامانمه از سربازی (دوره آموزشی) اومد. وچون تو سپاه بود وقتی اومد مثل این جنگلیها بود و من ازش خیلی ترسیدم.


و خیلی اتفاقای دیگه که حالا بعدا براتون می گم .عکسهام رو هم میذارم یادتون باشه بیایید نگاه کنید. فکر نکنید من کوچیکم نمی فهمم ها !!!!!





بی بی سی

زندگی بدون تلویزیون بی بی سی هم حال نمیده

زبون


من یه عمو دارم که خیلی دوستش دارم یعنی عموی مامانمه نه عموی خودم .عموم هر روز میاد خونمون و یکی دو ساعت با من بازی می کنه و همش هم زبونشو برام در میاره تازگیها منم  زبونمو براش در میارم مامانم اینا باورشون نمی شد که منم این چیزا رو می فهمم تا اینکه دیروز تو تلویزون گفت که هر بچه ای هر چقدر هم کوچیک باشه اگه براش زبون در میاری میفهمه حتی بچه های یه روزه و بعد مامانم  باورش شد که منم هم می فهمم و البته طبق عادتش که همه چی رو باید به مامی جون خبر بده زنگ زد و به اونم هم گفت.


تازگیها نمی دونم چرا اینقدر دستامو می خورم اونم دو دستی مخصوصا وقتی گشنم باشه.

جوجه رنگی


من امروز ۲ ماه و نیمه میشم الان با مامان جون  خونه دایی  هستیم.دایی سعید دانشجو هست و چون تنبلی می کنه و درس نمی خونه ما مجبور شدیم بیاییم اینجا پیشش تا درس بخونه .


پسر خاله مامانی به من میگه جوجه رنگی چون از وقتی به دنیا اومدم منو مثل جوجه رنگی که میزارنش تو یه کارتون و همه جا میبرنش من هم همیشه اینجا اونجام مثل دختر حاجی الماس که همیشه اینجا اونجاس البته برای اون عیبه ولی برا من عیب نیست چون من پسرم  !!!  مامان جون  همیشه میگه که پسر گل بی عیبه  حالا دخترا میخواد بهشون بر بخوره خوب بخوره به من ملبوط نیست

یه ترانه

پاشو پاشو کوچولو  

پاشو پاشو کوچولو...............از پنجره نگاه کن
با چشمای قشنگت ................به منظره نگاه کن
اون بالا بالا خورشید ............تابیده در آسمان
یک رشته کوه پایینتر.............پایینترش درختان
نگاه کن اون دوردورا ...........کبوتری می پرد
انگار برای بلبل از گل خبر می برد.