پسرای تپل مامان جون


امین ساعت 3 نصفه شب :

مامان یادته دیشب دیروز پارسالا من میرفتم رو پای مامان جون


الان که من پیش مامان جون نیستم کی میره روی پاش (مامانم وقتی پاش درد می گرفت به امین می گفت بره روی پاش وایسه )


بعد از چند لحظه با تفکر : حتما پسرای تپلش ...پای مامان جونم درد می گیره


اصلا چشم دیدن داییهاش رو نداره به چشم رقیب بهشون نگاه می کنه