توپ

بالاخره نی نی گولو برای اولین بار تو خواب حرف زد و با خنده گفت توپ!! 

 

من که زیاد به دکتر مهندس شدنش امیدوار نیستم خدا کنه علی دایی رضا زاده ای یا یه چیزی تو این مایه ها بشه .راستی کسی از دوستان خبری از فری داره عسل خانم به دنیا اومد ؟

اولین گردش با مامان

دیروز برای اولین بار من و پسری رفتیم پایین و تو حیاط توپ بازی کردیم لباس جدیدی که براش خریده بودم رو پوشید با اولین کفشها و رفتیم پایین اولش کمی می ترسید دستمو ول نمی کرد اما ده دقیقه بعد باید دنبالش می دویدم که به جایی نخوره خیلی حس خوبی بهم می داد و به قول داداشم شده بودم علی ذوقی . دیروز صبح از اداره ساعتی گرفتم و رفتم خرید برا نی نی گولو چون هوا اینجا یکمی خنک شده (سرد نشده ها فقط خنک شده) لباسهای تابستونی رو دیگه نمیشه پوشید لباسها همه گرون یه دست لباس راحتی 20 تومن من هم که خسیس و اصلا دلم نمیاد بابت لباسی که یه ماه دیگه باید دور انداخت اینقد پول بدم به همین جهت به سیسمونی ماهک رفته و سه دست لباس راحتی به قیمت 12 ابتیاع کرده و به اداره بازگشتم البته در راه برگشت یه سری به اسباب بازی فروشی زدم و خیلی دلم می خواست یه ماشین بزرگ و یه دستگاه ارگ برا گل پسر بخرم اما بهعلت حجم زیاد و تابلو شدن هنگام ورود به اداره صرف نظر کردم

نی نی خوش قدم ما

چند روزیه که برای نی نی گولو پرستار جدید گرفتیم قبلیه در مرحله  نامزدینگ به سر می برد و سر و گوشش می جنبید چند باری هم مچ اقای نامزد را دم در خانه گرفتیم و به همین علت عوض شد این جدیدی 19 سالشه قدی دو برابر قبلی داره و کلا هیکلیه یک سال پرستار نی نی همکارم بوده و قول داده حالا حالاها به فکر عروسی نیفته  دو تا پرستار قبلی که به 6 ماه نرسیده شوهر کردند

کچل

نی نی گولو ی ما هم بالاخره راه افتاد در یکسال و یک ماهگی و برای اولین بار هم کچلش کردیم چون رشد موهاش خوب نبود و گفتیم چند بار سرشو از ته بتراشیم تا موهاش پرپشت بشه الان مثل سربازها شده اینقده خوردنی شده که نگو حیف که دوربین اینطور موقعها نیست که از نی نی گولو عکس بگیریم جریان این دوربین  اینه که یه دوربین 14 مگا پیکسلی خانوادگی داریم که همینطور دست به دست می چرخه و هر موقع کسی لازم داشته باشه میبره الان هم که دایی حمید رفته  اصفهان با خودش برده  

رقص

یک هفته است که نی نی گولو رفته پیش مامان جونش و ما تو خونه تنهایی دلمون گرفته هر جا و هر لحظه یاد اون می افتم و آرزو می کنم زودتر مشکل کاری که پیش اومده حل بشه و من بتونم برم نی نی رو بیارم از اون طرف نی نی با شیرین کاریهاش خودشو تو دل همه جا کرده و دیگه به سختی پس می دنش با شنیدن هر آهنگی بلند میشه و شروع می کنه به رقصیدن اینقدر با مزه باسنشو تکون میده مثل این رقاصاصی حرفه ای نمی دونم بچه به کی رفته من که اصلا استعداد رقص نداشتم باباش هم ای نه زیاد اجالبه هر جا مهر نماز می بینه سریع سجده میره هر دو طرفو داره