دیروز برای اولین بار من و پسری رفتیم پایین و تو حیاط توپ بازی کردیم لباس جدیدی که براش خریده بودم رو پوشید با اولین کفشها و رفتیم پایین اولش کمی می ترسید دستمو ول نمی کرد اما ده دقیقه بعد باید دنبالش می دویدم که به جایی نخوره خیلی حس خوبی بهم می داد و به قول داداشم شده بودم علی ذوقی
.
دیروز صبح از اداره ساعتی گرفتم و رفتم خرید برا نی نی گولو چون هوا اینجا یکمی خنک شده (سرد نشده ها فقط خنک شده) لباسهای تابستونی رو دیگه نمیشه پوشید لباسها همه گرون یه دست لباس راحتی 20 تومن من هم که خسیس و اصلا دلم نمیاد بابت لباسی که یه ماه دیگه باید دور انداخت اینقد پول بدم به همین جهت به سیسمونی ماهک رفته و سه دست لباس راحتی به قیمت 12 ابتیاع کرده و به اداره بازگشتم البته در راه برگشت یه سری به اسباب بازی فروشی زدم و خیلی دلم می خواست یه ماشین بزرگ و یه دستگاه ارگ برا گل پسر بخرم اما بهعلت حجم زیاد و تابلو شدن هنگام ورود به اداره صرف نظر کردم
خوب پس حسابی خوش گذروندید با هم
لباسای بچه قیمتشون زیاد با لباس بزرگترا فرقی نداره خیلی گرونن