چرخ


روز چهارشنبه یه مرخصی کوچولو گرفتم و یهویی هوس کردم برم بازار و یه سه چرخه برا نی نی


بخرم و حقوقم تقریبا بابت خرید چرخ و پتو و بالش و ... برا نی نی تموم شد البته آدم پول و برای


همین می خواد دیگه خرج نکنیم چکار کنیم 



به علت در دسترس نبودن دوربین از عکسهای قبلی استفاده شد

گل گل


یک کلمه دیگه نی نی یاد گرفته


گل گل


اینقدر مامان جونش لب باغچه نشوندش و گفت گل تا بچه یاد گرفت یه چند وقت بذارمش پیش مامان جون مطمئنم به حرف میاد حوصلش از من بیشتره


معرفی وبلاگ

http://nsun.blogfa.com

وبلاگ شایا

کوه




دومین گردش نی نی کوچولوی ما به کوهپایه بود

نی نی گولو تو این سفر سه روزه کلی لاغر شده و من پشت دستمو داغ کردم دیگه جایی نبرمش تا بزرگ نشده البته از اولش همه بهم می گفتن ولی خوب دلم نیومد بعد از دو سال مسافرت نرم اونم تازه نیمچه سفر

کلی عکس با دوربین دایی سعید انداختیم که اینقدر اینترنت اذیت می کنه که نمیشه گذاشت فقط یه عکس هست که نی نی با یه دختر که اهل همون دهات بالا هست انداخته و میذارمش اینجا .با این دخمل که اسمش صغری بود همونجا آشنا شدیم و خیلی باهامون دوست شده بود و رفتیم تو باغشون گردو خوردیم تو باغای اطراف کلی میوه بود سیب به انار انجیر و ... که مامانم هیچکدومشونو نخورد و به ما هم می گفت نخورین اینا صاحب دارن و دزدی هست ولی خوب ما درختایی که بیرون باغ باشن پیدا کردیم و به اندازه ای که به دلمون نمونه خوردیم 




شخصیت


میگن از ۱۰ ماهگی بچه شخصیت خودشو بروز میده مثلا اینکه اجتماعی یا خجالتی - ترسو یا جسور و ... هست نی نی ما از اون بچه هایی هست که از هیچکی خجالت نمی کشه و با همه زود اخت میشه وزیاد از حد هم راحته مثلا تو قطار نشسته بودیم یه نیم ساعتی که گذشت یه دفعه خودشو انداخت تو بغل خانمی که جلوی من نشسته بود بچم فکر می کنه همه باید بغلش کنن و ببوسنش

مادر دختری هم که با ما نشسته بودن اینقدر یخ بودن که به جای اینکه بچه رو بغل کنن یا حرف بزنن باهاش مادره میگه عجب پسر چشم چرونی از وقتی اومدین چشم از دختر ما بر نداشته