بفرمایید شام

دیشب چه خبر بود بفرمایید شام این مهمونا چرا اینقدر همه نخاله بودن !!!!

اسکار۲

در نظرات پست قبلی که در باره اسکار و سالی تاک بود


آقای سبو نوشته:

؛؛اولا لینک این خانم های بدحجاب را می زاری تو وبلاگت که چی   می خواهی ما را منحرف کنی

لباساشون خیلی هم خوشگل بود البته یکمی اضافی پوشیده بودند اگر کمتر لباس می پوشیدند بهترتر بود.
دوم من حاضر نیستم که همچین لباس های را نپوشم یعنی چی از چه نظر
شما که نفر یک میلیارد واندی هستی اصلا نمی تونی این لباس ها  را بپوشی  .
سوم اینکه اگر این لباس ها بپوشی میری جهنم!!! پس بچسپ به مانتو  وشکر کن که مجبورات  نمی کنن که  برقع بپوشی؛؛


اولا از شما بعیده آقای سبو دوما برای مردان خوب بود همه کت شلوار پوشیده بودن و هیچ آقایی بدش نمیاد کت مارک دار بپوشه اونم چه مارکایی که ما در خواب هم نمیبینیم اما از مریم بپرسید اگه راضی شد لباس مدونا رو بپوشه یا اوپرا یا موهاشو ژولی پولی کنه بره جلوی دوربین(البته با شناخت قبلی می گم الان شاید ذائقش عوض شده باشه)


و در مورد شادی که در جامعه وجود نداره و ما فقط باید حسرت شادی بقیه رو بخوریم

لیلی در مورد برنامه سالی تاک نوشته :


؛؛نه بابا!!از تنگ نظری گذشته به قول محمد اینا باید برن!! فایده نداره!! ایشاا.....؛؛


که اونم باید بگم از شما بعیده لیلی جان !!!!آقا محمود پس کجاست که شما این فرمایشات رو می فرمایید!!!!





اسکار و سالی تاک

چقدر لباسای اسکار زشت بود من که حاضر نیستم همچین لباسایی بپوشم


http://axhayziba03.blogsky.com/1389/12/11/post-382/


دامن نیکول کیدمن ...مدوناکه با لباس خواب اومده بود اوپرا هم لباسش فجیع بود خیلی ها هم با موهای ژولی پولی اومده بودن ....عروسیهای خودمون که خیلی خوشگلتر از اسکار لباس می پوشن


http://axhayziba03.blogsky.com/1389/12/09/post-378/


راستی خدا خیر دهد این سازندگان برنامه سالی تاک را ...صبحهای جمعه یخورده ما رو شاد می کنن


واقعا چقدر اوقات خوب که از ما گرفته شد .... می شد زندگی شادتری داشت اگر برخی تنگ نظریها نبود

نگاهی به آینده


یه سری به وبلاگ مامان پارسا بزنید 


http://www.parsayeiranzamin.blogfa.com/post-127.aspx




با دیدن عکسها مو به تن آدم راست میشه و میفهمی که دنیا چقدر زود میگذره در یک چشم به هم زدن واقعا این همه سختی که به خودمون می دیم ارزش داره ؟؟!!!


وقتی اینقدر زود میگذره یخورده بالا پایینش چه فرقی می کنه .... نهیلیست شدم با دیدن دو تا عکس!!

به قول مامانم میگه اگه دنیا همیشگی بود این آدمها همدیگرو می خوردن


سقراط حکیم

روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست.
 علت ناراحتیش را پرسید ،
پاسخ داد:"در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذ شت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم."
سقراط گفت:"چرا رنجیدی؟"
مرد با تعجب گفت :"خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است."
سقراط پرسید:"اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد وبیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟"
مرد گفت:"مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم.آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود."
سقراط پرسید:"به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟"
مرد جواب داد:"احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم."
سقراط گفت:"همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟
و آیا کسی که رفتارش نادرست است،روانش بیمار نیست؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد،هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟
بیماری فکر و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش ،نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است،دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.

 پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است.