مو مو اخمو

امین یه سری کتابهای فسقلی داره که هر کدوم داستان یه بچه هست که یه عادت بد داره یکیشون اسمش مومو هست که اخمویه ....بعضی وقتها که باباش اخم میکنه به باباش میگه بابا دوباره که مومو اخمو شدی !!!!


پسر کوچولوی  ما این روزها با پسر خالش -کیارش خان - میره کلاس زبان

کلمات جدیدی که یاد گرفته : clap -standup-sit down- ball-doll-toy


از روی کارتهای بالا بالا هم چند تا کلمه فارسی رو یاد گرفته و میتونه بخونه :


مو-تاب-پا- بابا-مامان- امین- گل -....





تولد چهار سالگی

از اونجایی که امین و پسر عموش در ماه مهر وبه فاصله دو روز از هم به دنیا اومدن تولدشون رو مشترک و خونه عمو گرفتیم


بیشتر وقتشون به قهر و دعوا گذشت تولد من هست نه تو ...کادو مال من هست نه تو .... کیک برایمنه ...ساعت بن 10 روی


کیک مال منه .... و خلاصه کلی حرف وحدیث پیش اومد و مارو از تولد مشترک گرفتن پشیمون کرد 


کچل خان


حدودا بیست روز قبل خونه مامان جون اینا بودیم که بابای امین هوس کرد موهاشو کوتاه کنه خلاصه با قیچی و شونه و ماشین سر تراشی و ریش تراشی افتاد  به جون بچه .... از اونجا که وسایل کار خودش نبود و دستش با اینا اشنا نبود زد کله بچه رو خراب کرد و مجبور شد از ته بزنه ...این دومین باریه که کله امین از ته زده میشه دفعه اول یکسال و نیمه اش بود و الان که 4 سالشه ....دفعه اول چیزی حالیش نبود ولی این دفعه یک ضربه روحی بزرگ به بچم وارد شده طوری که الان بیست روزه کلاهشو از سرش در نیاورده حتی موقعی که میخواد بخوابه ....صبح که از خواب پا میشه دنبال اولین چیزی که میگرده کلاهشه .....به همه هم میگه موهاتونو از ته بزنین به دایی به باباش میگه بابایی موهاتو کچل کن زود در میاد ها !!!!


دیروز یه عکس 3*4 از خودش از داخل کیفم در آورده میگه مامانی نگاه کن چقدر مو داشتم



چهار سالگی

کم کم امین خان داره چهار ساله میشه


نقاشیش خیلی بهتر شده تازگی کتابهای شاپرک رو که براش خریدم خیلی دوست داره و مدام برشون میداره تا نقاشی کنه اسم کتابها رو میدونه علوم -ریاضی - نوشتن


از یک تا چهار می نویسه خیلی خوب نقاشی می کنه

امین و آیناز

امین آیناز (دختر خاله نفیسه که سه سالشه ) رو سوار موتورش کرده و داره هلش میده اما ایناز از موتور میفته و میزنه زیر گریه .... با همدیگه قهرن هر چی به امین میگیم بیا از آیناز معذرت خواهی کن میگه نه ....آیناز هم ول کن نیست میخواد بره خونشون اسم رفتن که میاد امین کوتاه میاد و میره دنبالش :آیناز آیناز بیا با موتورم بازی کن دیگه هلت نمیدم


آیناز: من باهات قهرم منو هل دادی گریه کردم آرایشم پاک شد !!!!!!!!!!!1