خاله

امین جون دو هفته ایه که رفته پیش مامان جونش و ما رو تنها گذاشته ....اصلا هم اظهار دلتنگی نمی کنه هر موقع بهش میگم کی میای خونه میگه صبح میام.


قبلا برای اینکه اذیت کنه  منو میخواست صدا بزنه میگفت خاله ....هر چی بهش میگفتم من مامانتم نه خاله عمدا صدام میزد خاله ...حالا تلفنی هم که باهاش حرف می زنم میگه خاله کجایی؟



نظرات 3 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:03 ب.ظ

رادمهر و مامان شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:47 ب.ظ http://radmehr435.blogfa.com

سلام مامان امین . امین از اینکه دو هفته ازت دور بوده وبهونه گیری نکرده خوشحال باشماشالله پسرت مردی شده . انشالله مرد کوچک رو ازنزدیک ببینم

لیلی شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:58 ب.ظ

خیلی بامزه اس.!!!اون دفعه میگفتی برا خودش گریه میکرده برا هادی تعریف کردم کلی خندیدیم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد