کلمات مثبت زیادی برای فرزندتان به کار ببرید.
بسیار تلاش کنید تا در خانه و جامعه، نمونه و الگوی خوبی باشید. از کلماتی مانند «متأسفم»، «لطفاً» و «متشکرم» استفاده کنید.
هنگامی که فرزندتان خشمگین است، بحث میکند یا بیحوصله است، او را در آغوش بگیرید، نوازش کنید، یا کارهای محبتآمیزی را که دوست دارد، انجام دهید.
شکلهای خشونتآمیز تنبیه را به کار نبرید. پدر و مادر باید سالها پیش از نوجوانی، قانون تشویق و تنبیه را همزمان آغاز کنند.
هنگامی که بچهها به نوجوانی میرسند، اجازه دادن به آنها برای شکستن قوانین مهم، تنها خشونت را بیشتر میکند.
برنامهریزی کنید تا بخشی از روز را با کودکان یا نوجوانانتان سپری کنید و کارها یا بازیهایی را انجام دهید که دوست دارند.
برای برخی شبها، بازی خانوادگی درنظر بگیرید، بهگونهای که افراد خانواده بتوانند با هم باشند. برای هر شب، نام یک نفر را بنویسید که میتواند بازی را انتخاب کند.
یکی از بهترین راههای آشنایی فرزندتان با گزینش و انتخاب درست، تشویق او به آشپزی با شما است. به او اجازه دهید در همه مراحل، از تهیه لیست خرید تا پختن و سرو غذا، همکاری کند.
همانطور که فرزندتان بزرگ میشود، برای گسترش و بهبود مهارتها و تواناییهای گوناگون در محدوده زندگیاش، وقت بیشتری را صرف میکند. باید تا جایی که ممکن است با تشویق و فراهمکردن تجهیزات، ابزارها و آموزشهای مورد نیازش، به او کمک کنید.
سلامتی و تندرستی فرزندتان به مراقبت و توجه شما در سالهای نخست وابسته است. با معاینه منظم فرزندتان توسط پزشک، حفظ او از تصادفات و اتفاقها، فراهم کردن رژیم غنی غذایی و تشویق او به ورزش در زمان کودکی، کمک میکنید بدنش را حفظ و نیرومند کند.
برای القای ارزشها و باورهای خود به فرزندتان باید آنها را در زندگی با شما میبیند. به این توجه میکند که سر کار چگونه توبیخ میشوید، چگونه به باورهای خود پایبند هستید و اینکه آیا به پندها و نصیحتهایتان عمل میکنید یا نه.
بهعنوان پدر و مادر، یکی از مهمترین هدیههای شما به فرزندتان این است که به بهبود اعتماد به نفس او کمک کنید. فرزندتان به پشتیبانی و تشویق همیشگی شما نیاز دارد تا بتواند نیرومند شود. دوست داشتن او، سپری کردن با او، گوش دادن به حرفهایش و ستایش از هنر و برتریهایش، همگی بخشی از هدیههای شما هستند.
فراموش نکنید که در هر سنی به فرزندتان بگویید: «دوستت دارم».
در روزگار گذشته مردی بود که کفن مردگان می دزدید و نان زن و فرزند خویش می داد و عمری به این کار مشغول بود و همه این سالها، به لعنت خلق گرفتار!
در بستر مرگ فرزند را صدا کرد که فرزندم، من عمری به این کار مشغول بودم و سالهاست که به لعنت خلق گرفتارم ، بیا و بعد از من تو کاری کن که آمرزشی باشد برای پدرت.
پدر مُرد و پسر چندی بعد شغل پدر را دنبال کرد. با این تفاوت که کفن مردگان را که می دزدید هیچ، در ماتحت آنها چوبی طویل نیز فرو می برد ! مردم انگشت به دهن جملگی می گفتند که:
خدا پدرش را بیامرزد که فقط کفن می دزدید ، اینکه هم کفن می دزدد وهم از خجالت مردگان بدر می آید !
و پسر خوشحال که وصیت پدر را بجای آورده است .
بقول مرحوم عمران صلاحی، (نقل قول از ابراهیم نبوی) حالا حکایت ماست، در این مرز پر گهر هر که بر مسندی می نشیند خلق الله باید پدر بیامرزی برای فرد رفته بگویند.
http://www.bartarinha.ir/fa/news/17766
من یه اسماویت و ویتا گلوبین برای پسمر بخرم چون اهنش پایینه
از قبیله شبم شعر ماتم
رو لبم
لیلی مانده ز راه زیر سایه های ماه
برفت از برم کاروان عمر
شکست بر سرم سایبان عمر
درای کعبه بسته شد
دل خدا شکسته شد
منم اون راهبه ای
که نداره قبله ای
منم اون لیلای عشق
مانده از قبیله ای
برفت از برم کاروان عشق
شکست بر سرم سایبان عشق
درای کعبه بسته شد
دل خدا شکسته شد
بوی شبگیر صدات
تو فضای دل دمید
چشم عارفانه ات
خلوت خدارو دید
منم عاشق عاشقانه ها
منم شاهد این شبانه ها
درای کعبه بسته شد
دل خدا شکسته شد
منم اون راهبه ای
که نداره قبله ای
منم اون لیلای عشق
مانده از قبیله ای
برفت از برم کاروان عشق
شکست بر سرم سایبان عشق
درای کعبه بسته شد
دل خدا شکسته شد
درای کعبه بسته شد
دل خدا شکسته شد
چقدر این ترانه که نمی دونم از کیه اما افسر شهیدی می خونه زیباست صبح که میومدم اداره تو ماشین شنیدم دلم نمی خواست از ماشین پیاده شم.