کچل

نی نی گولو ی ما هم بالاخره راه افتاد در یکسال و یک ماهگی و برای اولین بار هم کچلش کردیم چون رشد موهاش خوب نبود و گفتیم چند بار سرشو از ته بتراشیم تا موهاش پرپشت بشه الان مثل سربازها شده اینقده خوردنی شده که نگو حیف که دوربین اینطور موقعها نیست که از نی نی گولو عکس بگیریم جریان این دوربین  اینه که یه دوربین 14 مگا پیکسلی خانوادگی داریم که همینطور دست به دست می چرخه و هر موقع کسی لازم داشته باشه میبره الان هم که دایی حمید رفته  اصفهان با خودش برده  

رقص

یک هفته است که نی نی گولو رفته پیش مامان جونش و ما تو خونه تنهایی دلمون گرفته هر جا و هر لحظه یاد اون می افتم و آرزو می کنم زودتر مشکل کاری که پیش اومده حل بشه و من بتونم برم نی نی رو بیارم از اون طرف نی نی با شیرین کاریهاش خودشو تو دل همه جا کرده و دیگه به سختی پس می دنش با شنیدن هر آهنگی بلند میشه و شروع می کنه به رقصیدن اینقدر با مزه باسنشو تکون میده مثل این رقاصاصی حرفه ای نمی دونم بچه به کی رفته من که اصلا استعداد رقص نداشتم باباش هم ای نه زیاد اجالبه هر جا مهر نماز می بینه سریع سجده میره هر دو طرفو داره

بستنی میهن

چند سال پیش یه بستنی شاه توتی میهن بود که خیلی تو بورس بود و ما 20 تا 20 تا از سوپری سر کوچه خوابگاه می خریدیم جدیدا بستنی فالوده ای هم به بازار اومده که خیلی طرفدار پیدا کرده 


تب

تب فیس بوک هم از سرمون افتاد هیچ جا مثل خونه ادم نمیشه (یعنی اینجا) فیس بوک فقط خوبیش اینه که آدما رو پیدا میکنی دوست و آشنا و استاد و... اما برای حرفهای خودمونی وبلاگ بهتره اینجا مثل دفتر خاطرات می مونه و هیچ چی برای من جای تو رو نمیگیره بــــــــلاگ اسکای

پارک

پنج شنبه شب بعد از سالی بالاخره بابایی وقت کرد و مارو برد پارک 

نی نی گولو سوار موتور برقی شد و کلی کیفور شد