دیروز یه خطر از بیخ گوشمون رد شد و رفت یه دزد ناشی سعی کرده بود ماشینو بدزده که با اینکه در ماشینو باز کرده و 50 تومن خرابی قفل و غیره رو دستمون گذاشته ولی خدا رو شکر نتونسته روشنش کنه خدا جون بازم شکرت
1- نشستن روی مبل به تنهایی
2- خاموش کردن تلویزیون(ضد حال )
3-دو قدم تنهایی برداشتن
4- شانه زدن موها
5-خالی کردن کمد ها از لباس
6-ماشین بازی (با همه وسایل خانه)
7-خالی کردن ظرف سیب زمینی پیاز و هل دادن آنها زیر کابینت
8-باز کردن در کابینتها و دست زدن به ظروف مامانی (خوشبختانه هنوز فرصت شکستن پیدا نکرده)
۸ روز دیگه تا تولد نی نی مونده نمی دونم جشن براش بگیریم یا نه چون هنوز کوچولویه شاید فقط
ببریمش عکاسی و یه جشن کوچیک براش بگیریم با کیک و کادو .
پنجشنبه شب با چند تا از آشنایان و فامیلها رفته بودیم پارک دعوت ما بودن شوشو کباب خوشمزه ای درست کرد وهمه به حال من غبطه خوردن که خوش به حالت شوشو چه دست پختی داره و دیگه چی درست می کنه یا چقدر ازش کار کشیدی که اینقد دست پختش خوب شده و از این حرفها .خلاصه شوشو کلی هنر نمایی کرد .البته فقط کباب و دو سه نوع غذا دیگه بیشتر بلد نیست ولی همونارو خوب درست می کنه
یه چیز دیگه هم که کشف کردم این که نی نی بچه اجتماعی و خونگرمیه اصلا از کسی خجالت نمی کشید بغل همه می رفت البته یه کسایی رو بیشتر دوست داره و از همون برخورد اول از شوهر عمم و دخترش از همه بیشتر خوشش اومده بود به زور از دست شوهر عمه جان گرفتمش بنده خدا باید دنبال بچه خودش می دوید نی نی ما هم از بغلش پایین نمی اومد.
پرستار نی نی ما یه دختره ۲۰ ساله است تپلو سبزه کم حرف
ظاهرا که خوب به بچه می رسه وقتی پیش اونه وزنش خوبه غذاشو می خوره ولی از وقتی که سر و کله این خواستگاره پیدا شده نمی دونم چرا صبحها که میاد اصلا بغلش نمیره و همینکه اون میاد فرار می کنه بدو میاد پیش من