نی نی گولو هفته پیش که رفته بود پیش مامان بزرگش خیلی چیزای خوب یاد گرفته اولا که چون رفته عروسی پسرعمه حالا با اولین آهنگ شادی که براش بذاری شروع به رقصیدن می کنه و جالبه که رقصش هم شامل همه اعضای بدن میشه و همه جاشو تکون میده
البته غذاش کم شده بود و یه چند روز هم رفتیم مسافرت و کوه پیمایی بچم 400 گرم اومده زیر نمودار
اصلا فکر نمی کردم یه همچین مادر وسواسی بشم همش در حال وزن کردن بچه هستم و هر وقت که وزنش میاد بالا انگار یه پروژهء مهمی رو انجام داده باشم کلی ذوق می کنم
سلام فرزانه جونم .مرسی از اینه به فکر مایی
راجع به آرتا ،راستش من تا پایان دو سالگیش اتاقشو جدا نکردم ولی طفلک پسر من چون مجبور بود از 9ماهگی بره مهد کودک فکر کنم برای همین اینطوری وابسته منه چون راجع پسر بچه ها خوندم که بهتره تا سه سالگی نرن مهد کودک.
نظرت راجع به آرتا هم جالب بود توی یه پست همه نظراتو جمع می کنم تا ببینم کیا پیشگوهای بهتری هستن
از روی پسمر نازت هم ببوس به جای من .خیلی دوست دارم از نزدیک ببینمش .یه برنامه مسافرت این طرفا بریزین به اتفاق همسر